حتی اگه دیدن تو برام بشه خیلی محال/ مهم اینه دوستت دارم فاصله ها رو بی خیال
نام تو را تا میبرم قلبم غریبی میکند / چشم انتظاری در دلم ، درد عجیبی میکند
قلب مرا آتش زدی هدیه به تو خاکسترش/ این دل وفادار تو بود اما نکردی باورش
یادت باشه زیر گند کبود/ تو بودی و من و کلی آدمای حسود/ تقصیر همون حسوداست که حالا/ هستی ما شده یکی بود یکی نبود
قبله ی من نگاه تو/ چشای من برای تو/ نگی که دوستت ندارم/ هر نفسم به یاد تو
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو
مهرت ای دوست زمانی زدلم پاك شود/ كه همه پیكر من زیر زمین خاك شود
فردا اگر از راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم/ من تا ابد ترانه ی عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم
تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود/ جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود
اگر من شاعرم شعرم تو هستی/ اگر من عاشقم عشقم تو هستی/ اگر من یک کتاب کهنه هستم/ بدان زیباترین برگش تو هستی
کنار آشنایی تو آشیانه میکنم/ فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم/ کسی سوال میکند برای چه زنده ای؟/ و من برای زندگی تو را بهانه میکنم
نوشتم حرف دلم تا تو بخوانی/ که چون دورم ز تو دردم بدانی/ به غیر از تو کسی را دوست ندارم/ بمیرم گر مرا از خودت برانی
من آن ماهی افتاده در خاکم/ که تو را مانند دریا دوست دارم
شبی با دوست به سر بردن دو صد دنیا بها دارد/ خوشا آن کس که در دنیا رفیقی با وفا دارد
عشق یعنی دستهایم مال تو/ چشم های خسته ام دنبال تو/ عشق یعنی ما گرفتار همیم/ دوستدار هم وفادار همیم
گلهای بهشت سایبانت/ یک دسته ستاره ارمغانت/ یک باغ از گلهای نرگس/ تقدیم وجود مهربانت
تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو/ تو شدی زندگی من، همه یادم شده تو/ یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود/ می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو
دستم از دستت جداست/ این تمام ماجراست/ دلخوشم شاید بیایی/ فردا هم روز خداست
شبی دنبال معنایی برای دوست می گشتم/ تو بالاتر ز هر معنا و من بیهوده می گشتم
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم/ تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم/ تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی/ من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
می بوسیمت سه تایی/ من و غم و تنهایی/ امان از این جدایی/ دلتنگتم خدایی
همیشه هرجا که رفتم آخر جاده تو بودی/ اون که با دلخستگی هایش دل به من داده تو بودی
به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد/ دلش غمگین، خودش ساده، کمی از جنس ما باشد
عشق تو به تار و پود جانم بسته است/ بی روی تو درهای جهانم بسته است
نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن
به لبخندی مرا از غم رها کن/ مرا از بی کسی هایم جدا کن/ اگر مردن سزای عاشقان است/ برای مردنم هر شب دعا کن
دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر/ کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی...
به چشمم گفتم برایت اشک نریزه/ دلم گفت بباره که خاطرش خیلی عزیزه
تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته/ یه لحظه با تو بودن قشنگتر از بهشته
:: موضوعات مرتبط:
عاشقانه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6